سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دشمنی که در سینه ها مخفیانه رخنه می کند و در گوشها آهسته می دمد، بپرهیزید [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :25
بازدید دیروز :7
کل بازدید :25978
تعداد کل یاداشته ها : 53
103/9/2
7:30 ع
موسیقی

جادوی نگاهت

چه می شد گر دل آشفته من
برچشم تو عادت نمی کرد
و ای کاش از نخست آن چشمهایت
مرا آواره غربت نمی کرد
چه زیبا بود اگر مرغ نگاهت
میان راز چشمان تو می ماند
تو می ماندی و او هم مثل یک کوچ
ز باغ دیده ات هجرت نمی کرد
تمام سایه روشن های احساس
پر از آرامش مهتابیت بود
و لیکن شاعر آینه ها هم
به خوبی رک این وسعت نمی کرد
زمانی که تو رفتی پاکی یاس
خلوص سبز گلدان را رها کرد
چه زیبا بود
اگر از اولین گام نگاهم با دلت صحبت نمی کرد
تو پیش از آنکه در دل پاگذاری
تمام فال هایم رنگ غم داشت
ولی تو آمدی و بعد از آن دل
بدون چشم تو نیت نمی کرد
هجوم لحظه های بی قراری
مرا تا عمق یک پرواز می برد
و جز با آسمان دیدگانت
دلم با هیچ کس خلوت نمی کرد
نگاهم مثل یک مرغ مهاجر
به دنبال حضورت کوچ می کرد
به غیر از انتظارت قلب من را
 این گونه بی طاقت نمی کرد
تو می ماندی کنار لحظه هایم
ولی این شادمانی زود می رفت
و تا می خواست دل چیزی بگوید
تو می رفتی و او فرصت نمی کرد
دلم از پشت یک تنهایی زرد
نگاهش را به
چشمان تو می دوخت
ولی قلب تو قدر یک گل سرخ
مرا به کلبه اش دعوت نمی کرد
و حالا انتهای کوچه شعر
منم با انتظاری مبهم و زرد
ولی ایکاش جادوی نگاهت
غزل های مرا غارت نمی کرد

شعر زیبایی بود از احمد شاملو